جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه جادوگر: (تعداد کل: 1)
جادوگر
[گَ] (ص مرکب) ساحر. جادو. آنکه جادوئی کند. افسونگر. مُعَقّد. عاضِه. عاضِهَه (مؤنث). فاجِر. طاغوت. (منتهی الارب). و صاحب آنندراج آرد: جادوگر به کاف فارسی؛ ساحر :
که آن دیو بسیار جادوگر است
به دیوان مازندران او سر است.فردوسی.
بدرس تازه افسون سازیِ تو
کهن جادوگران ته کرده زانو.
واضح (از آنندراج).
در تداول عوام نزد...
که آن دیو بسیار جادوگر است
به دیوان مازندران او سر است.فردوسی.
بدرس تازه افسون سازیِ تو
کهن جادوگران ته کرده زانو.
واضح (از آنندراج).
در تداول عوام نزد...