[تَ چَ / چِ] (حامص مرکب) کنایه از بخل بلحاظ آنکه صاحبش به سبب دون همتی به دنیای فانی پسند نموده. (غیاث اللغات) (آنندراج). کوته نظری. اندک بینی :
جهان نیز چون تنگ چشمان دور است
از این تنگ چشمی از این تنگ باعی.
خاقانی.
تنگ چشمی ز تنگ چشمی دور
همه سروی ز خاک...