[تَ رُ] (ع مص) با یکدیگر خویشی داشتن. (زوزنی). بیکدیگر نزدیک شدن. (دهار) (از آنندراج) (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). خلاف تباعد. (از اقرب الموارد). || کم گردیدن شتران و گذشتن آن. (منتهی الارب). کم گردیدن شتر کسی و پشت ریش گردیدن آن. (از اقرب الموارد). || نزدیک رسیدگی...