جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه تفته: (تعداد کل: 2)
تفته
[تَ تَ / تِ] (ن مف) گرم باشد. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص488) (اوبهی). بمعنی بسیار گرم شده باشد. (برهان) (آنندراج). سخت گرم شده. (شرفنامهء منیری) (غیاث اللغات). بسیار گرم شده و تافته... و گداخته شده. (ناظم الاطباء). اسم مفعول از تفتن. (حاشیهء برهان چ معین) :
با کام خشک...
با کام خشک...
تفته
[تَ تَ] (اِخ) از مشاهیر شاعران فارسی گوی هند و منشی هرکوپال سکندرآبادی است. دیوان بزرگی دارد و از گلستان سعدی هم استقبال کرده است. این بیت از اوست:
چند گویی که نشان نیست ز خونین کفنان
مگر این لاله که بینی ز شهیدان تو نیست؟
(از قاموس الاعلام ترکی ج3).
چند گویی که نشان نیست ز خونین کفنان
مگر این لاله که بینی ز شهیدان تو نیست؟
(از قاموس الاعلام ترکی ج3).