جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه تعرق: (تعداد کل: 1)
تعرق
[تَ عَرْ رُ] (ع مص) گوشت از استخوان بازبریدن. (تاج المصادر بیهقی). گوشت از استخوان بریزیدن. (زوزنی). گوشت از استخوان باز کردن و بخوردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). بدندان کشیدن گوشت از استخوان: ماترکت السنه لهم عظماً الا تعرقتهُ. (از اقرب الموارد). || منتفع شدن به چیزی. (منتهی الارب)...