[تِ نَ / نِ جِ گَ] (ص مرکب)کنایه از اشتیاق باشد. (برهان). کسی که اشتیاق چیزی را داشته باشد. (ناظم الاطباء). تشنه دل. کنایه از مشتاق است. (انجمن آرا) :
تشنه جگر و غریق آبیم
شب کور و ندیم آفتابیم.نظامی.
ای که از آب عقیق تو فلک سرسبز است
نیست انصاف بر این تشنه...