جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه تسخر: (تعداد کل: 2)
تسخر
[تَ خَ] (اِ) مسخرگی و تمسخر باشد. گویند عربی است. (برهان). مأخوذ از تازی، استهزاء و بذله و مسخرگی و سخریه. (ناظم الاطباء). بمعنی تَسَخُّر فارسیان استعمال کرده اند. (شرفنامهء منیری) :
آن دهن کژ کرد و از تسخر بخواند
نام احمد را دهانش کژ بماند.مولوی.
سالها جستم ندیدم یک نشان
جز که طنز...
آن دهن کژ کرد و از تسخر بخواند
نام احمد را دهانش کژ بماند.مولوی.
سالها جستم ندیدم یک نشان
جز که طنز...