جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه تزریق: (تعداد کل: 2)
تزریق
[تَ] (مص)(1) ریا و نفاق و دروغ و کسی را به ریا و نفاق و دروغ نسبت کردن. (غیاث اللغات) (آنندراج).
(1) - در فرهنگهای معتبر عرب از جمله لسان العرب، قطر المحیط، متن اللغه، اقرب الموارد و جز اینها این وزن و معنی نیامده است.
(1) - در فرهنگهای معتبر عرب از جمله لسان العرب، قطر المحیط، متن اللغه، اقرب الموارد و جز اینها این وزن و معنی نیامده است.
تزریق
[تَ] (مص)(1) درچکانیدن. داخل کردن داروی مایع در زیر پوست بدن یا در داخل رگ بوسیلهء سوزن مخصوص آمپول زدن. (فرهنگ فارسی معین).
(1) - این وزن و معنی در عربی نیامده است.
(1) - این وزن و معنی در عربی نیامده است.