تزریق
[تَ] (مص)(1) درچکانیدن. داخل کردن داروی مایع در زیر پوست بدن یا در داخل رگ بوسیلهء سوزن مخصوص آمپول زدن. (فرهنگ فارسی معین).
(1) - این وزن و معنی در عربی نیامده است.
(1) - این وزن و معنی در عربی نیامده است.