[تَ] (ع مص) چیزی اندر چیزی اندر جای نشاندن. (تاج المصادر بیهقی). چیزی در جایی نشاندن. (زوزنی). چیزی اندر چیزی نشاندن. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). بر هم نشاندن. (منتهی الارب). قرار دادن بعض چیز را بر بعضی دیگر. (اقرب الموارد) (از المنجد). برهم نشاندن چیزی را بر بعضی...