جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ترمه: (تعداد کل: 5)
ترمه
[تَ / تُ مِ] (اِ) نمد زین را گویند که تکلتو باشد. (برهان). دو پاره نمد باشد که در زیر زین بدوزند و آنرا ادرم و ادرمه نیز گویند. (فرهنگ جهانگیری) (انجمن آرا) (آنندراج). تکلتو که نمد زین باشد. (ناظم الاطباء). دوپاره نمد که در زیر زین دوزند و صحیح...
ترمه
[تِ مَ / مِ] (اِ) تیرمه و پارچهء نفیسی که از کرک بافند. (ناظم الاطباء). قسمی پارچهء سطبر ابریشمین. شال کشمیری. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). پارچهء پشمی که قسمی از شال است و دارای رنگ های متعدد و گل و بوته است. (فرهنگ نظام). و رجوع به ترما شود. ||...
ترمه
[تُ مَ] (ع اِ) رجوع به تِرم و دزی ج 1 ص 148 شود.
ترمه
[تُ مِ] (اِخ) دهی است از دهستان و بخش سیمکان در شهرستان جهرم است که بر 7 هزارگزی شمال باختری کلاکلی و یکهزار و پانصدگزی باختر راه عمومی سیمکان به خفر قرار دارد. دامنه ای گرمسیر است و 85 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غله...
ترمه
[تِ مَ] (اِخ) قصبه ای است در ولایت طربزون از کشور ترکیه واقع در ساحل رودترمه. سکنهء آن 4000 تن است. رجوع به قاموس اعلام ترکی ج 3 شود.