ترمه
[تَ / تُ مِ] (اِ) نمد زین را گویند که تکلتو باشد. (برهان). دو پاره نمد باشد که در زیر زین بدوزند و آنرا ادرم و ادرمه نیز گویند. (فرهنگ جهانگیری) (انجمن آرا) (آنندراج). تکلتو که نمد زین باشد. (ناظم الاطباء). دوپاره نمد که در زیر زین دوزند و صحیح آترمه است مرادف آدرمه. (فرهنگ رشیدی). رشیدی این لفظ را غلط گفته و صحیح آترمه بمعنی ادرمه دانسته شاید مقصودش این است ت که لفظ مذکور لغت علیحده ای نیست بلکه مخفف آترمه است... (فرهنگ نظام) :
زیر باترمه(1) نگه کن چو خُوهی گشت سوار
تا نیفتی چو شوی حمله برو حمله پذیر.
سوزنی (از فرهنگ جهانگیری و انجمن آرا).
|| ترب را هم گفته اند که از بقول است. (برهان). ترب. (ناظم الاطباء).
(1) - در دیوان چ شاه حسینی: زیر پا تیزنگه کن....
زیر باترمه(1) نگه کن چو خُوهی گشت سوار
تا نیفتی چو شوی حمله برو حمله پذیر.
سوزنی (از فرهنگ جهانگیری و انجمن آرا).
|| ترب را هم گفته اند که از بقول است. (برهان). ترب. (ناظم الاطباء).
(1) - در دیوان چ شاه حسینی: زیر پا تیزنگه کن....