جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه تراشیدن: (تعداد کل: 1)
تراشیدن
[تَ دَ] (مص) ستردن موی و جز آن. (ناظم الاطباء). از تراش + یدن (مصدری)، پهلوی «تاشیتن»(1)... سغدی «تش»(2) (بریدن)... گورانی «تاشن»(3)، گیلکی «بتاشتن»(4)، طبری «بتاشیین»(5). ستردن موی و جز آن. (حاشیهء برهان چ معین) :
ز شوخی و مردم خراشیدنش
فرج دید در سر تراشیدنش.(بوستان).
|| رندیدن. (ناظم الاطباء) (لغت محلی شوشتر)....
ز شوخی و مردم خراشیدنش
فرج دید در سر تراشیدنش.(بوستان).
|| رندیدن. (ناظم الاطباء) (لغت محلی شوشتر)....