جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بی وفایی: (تعداد کل: 1)
بی وفایی
[وَ] (حامص مرکب) صفت بی وفا. بدعهدی. (ناظم الاطباء). مقابل باوفائی و وفاداری. زنهارخواری. (یادداشت مؤلف) :
که دانست از تو مرا دید باید
بچندان وفا اینهمه بی وفایی.فرخی.
هر روز جهان به جانرباییست
انصاف ده این چه بی وفاییست.نظامی.
چون کز تو وفاست بی وفایی
پیش تو خطاست بی خطایی.نظامی.
شد دشمن تو ز بی وفایی
چون...
که دانست از تو مرا دید باید
بچندان وفا اینهمه بی وفایی.فرخی.
هر روز جهان به جانرباییست
انصاف ده این چه بی وفاییست.نظامی.
چون کز تو وفاست بی وفایی
پیش تو خطاست بی خطایی.نظامی.
شد دشمن تو ز بی وفایی
چون...