بی وفایی

معنی بی وفایی
[وَ] (حامص مرکب) صفت بی وفا. بدعهدی. (ناظم الاطباء). مقابل باوفائی و وفاداری. زنهارخواری. (یادداشت مؤلف) :
که دانست از تو مرا دید باید
بچندان وفا اینهمه بی وفایی.فرخی.
هر روز جهان به جانرباییست
انصاف ده این چه بی وفاییست.نظامی.
چون کز تو وفاست بی وفایی
پیش تو خطاست بی خطایی.نظامی.
شد دشمن تو ز بی وفایی
چون بازبرید از آشنایی.نظامی.
بخوبان دل مده حافظ ببین آن بی وفاییها
که با خوارزمیان کردند ترکان سمرقندی.
حافظ.
نمی خورید زمانی غم وفاداران
ز بی وفایی دور زمانه یاد آرید.حافظ.
مگر که لاله بدانست بی وفایی دهر
که تا بزاد و بشد جام می ز کف ننهاد.
حافظ.
|| ناسپاسی. || غدر و خیانت. || ناپایداری. (ناظم الاطباء).
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.