(ص مرکب) (از: بی + عار) بی ننگ. بی درد. آنکه از عار نپرهیزد. (یادداشت مؤلف). آنکه از هیچ عیبی ننگ نداشته باشد. (ناظم الاطباء).
-امثال: زنهای طهران چقدر بی عارند دیزی بازاری وسمه میگذارند.
(از یادداشت مؤلف).
|| باعار (از اضداد است) :
جهان را فخر باشد خدمت من عار نی ایرا
که من...