[بُلْ عَ جَ] (ع ص مرکب) غریب و عجیب. مسخره و مضحکه. شعبده باز. (ناظم الاطباء). پدر تعجب؛ یعنی صاحب تعجب و مشعبد و بازیگر. (آنندراج) (غیاث). بازیگر. (شرفنامهء منیری). ابوالعجب :
دعوی همی کند که نبی را خلیفتم
در خلق این شگفت حدیثی ست بوالعجب.
ناصرخسرو.
بر من بیچاره گشت سال و ماه...