جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بهت: (تعداد کل: 7)
بهت
[بَ هَ] (هندی، اِ) نوعی از طعام باشد و بعضی گویند شیربرنج است و بعضی گویند فرنی است که برادر پالوده باشد و بعضی گویند حلوای برنج است و معرب آن بهط است. (برهان) (آنندراج) (هفت قلزم). مأخوذ از هندی، یک نوع غذایی که شیربرنج نیز گویند. (ناظم الاطباء). نوعی...
بهت
[بَ] (ع اِ) سنگی است. (منتهی الارب). نام یک نوع سنگ. || رخنه. || جدایی و افتراق. || حیرت. (ناظم الاطباء).
بهت
[بَ / بَ هَ] (ع مص) دروغ بستن بر کسی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || ناگاه گرفتن. || غالب شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). || متحیر گردانیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). قال الله تعالی: بل تأتیهم بغتهً فتبهتهم فلایستطیعون ردها(1). (منتهی...
بهت
[بَ] (ع مص) حیران کردن. (ترجمان القرآن). متحیر و سرگشته شدن. (از اقرب الموارد). متحیر ماندن. قال الله تعالی: فبهت الذی کفر والله لایهدی القوم الظالمین(1). (منتهی الارب). مدهوش شدن و تحیر نمودن و منقطع گردیدن و هو الافصح. قوله تعالی: فبهت الذی کفر والله... (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)....
بهت
[بُ] (ع اِمص، اِ) دروغ. (منتهی الارب). کذب و دروغ. (ناظم الاطباء). || افترا. (فرهنگ فارسی معین). || (ص، اِ) جِ بَهوت(1). (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
(1) - بسیار دروغ باف. (منتهی الارب).
(1) - بسیار دروغ باف. (منتهی الارب).
بهت
[بَ] (هندی، اِ) این نام هندوی است و معنی او رفتن ستاره است به روزی(1). (التفهیم). لفظ هندی است و نزد منجمان حرکت کوکبی بود در زمان معین مثل ده روز یا پنج روز یا کمتر یا بیشتر. چون مطلق گویند مراد مقدار حرکت او بود در یک شبانه روز....
بهت
[بَ] (اِخ) قومی از برهمنان و آنرا اهل اردو بهایت نیز گویند... و این لفظ هندی است. (از آنندراج) (از غیاث).