بهت
[بَ] (ع مص) حیران کردن. (ترجمان القرآن). متحیر و سرگشته شدن. (از اقرب الموارد). متحیر ماندن. قال الله تعالی: فبهت الذی کفر والله لایهدی القوم الظالمین(1). (منتهی الارب). مدهوش شدن و تحیر نمودن و منقطع گردیدن و هو الافصح. قوله تعالی: فبهت الذی کفر والله... (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و تأویل آن منقطع گردیدن و مدهوش شدن و متحیر گردیدن است. (از اقرب الموارد). متحیر ماندن. خیره شدن. (فرهنگ فارسی معین). || عاجز شدن. (منتهی الارب). عاجز شدن و درمانده گشتن. (فرهنگ فارسی معین). مانده گردیدن. (از اقرب الموارد). || به دروغ افترا زدن. دروغ بستن بر کسی. (فرهنگ فارسی معین).
(1) - قرآن 2/258.
(1) - قرآن 2/258.