جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بلغه: (تعداد کل: 5)
بلغه
[بَ غَ] (ع اِ) نهایت حماقت، و گویند آن بدین معنی است که شخص احمق با حماقت خود بدانچه میخواهد دست یابد. (از ذیل اقرب الموارد از تاج). بَلغ. و رجوع به بلغ شود. || مخفف بلاغت. (غیاث) (آنندراج).
بلغه
[بَ لَ غَ] (ع اِ) جِ بالغ. (غیاث) (آنندراج). رجوع به بالغ شود.
بلغه
[بَ لَ غَ] (ع فعل) رمزی در کتابت بلغه المقابله را. علامتی که در مقابلهء کتاب بر کنارهء ورق نویسند تا معلوم شود که مقابلهء صحت کتاب تا آنجا رسید. ظاهراً بلغه صیغهء ماضی مؤنث است که تای آن را در مقام علامت بجهت اختصار دراز ننویسند. (غیاث) (آنندراج). بَلَغ....
بلغه
[بِ غَ] (ع ص) تأنیث بِلغ. حمقاء بلغه؛ مؤنث أحمق بِلغ. (از ذیل اقرب الموارد از تاج). رجوع به بَلغ یا بِلَغ شود.