جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بلا: (تعداد کل: 2)
بلا
[بَ] (از ع، اِ) بلاء. آزمایش. (ناظم الاطباء). آزمایش. آزمون. امتحان. (فرهنگ فارسی معین). بَلوی. بَلیّه. مِحنه :
اندر بلای سخت پدید آید
فضل و بزرگواری و سالاری.رودکی.
و رجوع به بلاء شود. || زحمت و سختی و اذیت بسیار و رنج. (ناظم الاطباء). سختی. گرفتاری. رنج. (فرهنگ فارسی معین). زحمت و سختی....
اندر بلای سخت پدید آید
فضل و بزرگواری و سالاری.رودکی.
و رجوع به بلاء شود. || زحمت و سختی و اذیت بسیار و رنج. (ناظم الاطباء). سختی. گرفتاری. رنج. (فرهنگ فارسی معین). زحمت و سختی....