جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بقی: (تعداد کل: 3)
بقی
[بَ قْیْ] (ع مص) انتظار کشیدن کسی را و نگریستن به سوی وی، واوی و یایی است. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد). و فی الحدیث: بقینا رسول الله صلی الله علیه و سلم؛ ای انتظرناه. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء).
بقی
[بَ قا] (ع مص) بقاء. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رجوع به بقاء شود.
بقی
[بَ] (اِخ) بقی بن مخلد حافظ اندلسی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به ابوعبدالرحمن بقی بن مخلد اندلسی قرطبی شود.