جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بسمه: (تعداد کل: 2)
بسمه
[بَ مَ / مِ] (ترکی، اِ) باسمه. لغت ترکی است و آن نام ابزاریست که بدان نقش ها و کلمه ها را بر منسوجات طبع میکنند چنانکه کاغذ را با خاتم مهر میکنند و بدین سبب ایرانیان در قرن سیزدهم چاپخانه را بدین نام میخواندند و میگفتند بسمه خانه (باسمه...
بسمه
[بَ مَ / مِ] (اِ) وسمه. (آنندراج). بمعنی وسمه است. برگی است که زنان سابیده به ابروان خود بمالند تا سیاه شود. (از شعوری ج 1 ورق 195). و رجوع به وسمه شود. || دوایی که مخصوص بچشم باشد. || تعفین بعضی دواها. (ناظم الاطباء).