بسمه
[بَ مَ / مِ] (اِ) وسمه. (آنندراج). بمعنی وسمه است. برگی است که زنان سابیده به ابروان خود بمالند تا سیاه شود. (از شعوری ج 1 ورق 195). و رجوع به وسمه شود. || دوایی که مخصوص بچشم باشد. || تعفین بعضی دواها. (ناظم الاطباء).