[بَ] (ع اِ) تخم. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تخمیانه. روغن چراغ. ج، بزور. (مهذب الاسماء نسخهء خطی). حب. دانه. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). معرب از برز [ بتقدیم راء بر زاء ]فارسی. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :میگویند بزغاله تا هشتاد رطل و صد رطل برسد و بیشتر نیز و...