جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه برزن: (تعداد کل: 3)
برزن
[بَ زَ] (اِ)(1) برزین. کوی. (صحاح الفرس). کوچه و محله. (برهان). کوچه. (غیاث اللغات). سرکوچه و محلت باشد. (اوبهی). محلت. (صحاح الفرس). قسمی از شهر. محله :
آمد آن نوبهار توبه شکن
پرنیان گشت باغ و برزن و کوی.رودکی.
جهان شد پر از شادی و خواسته
در و بام هر برزن آراسته.فردوسی.
بی اندازه در...
آمد آن نوبهار توبه شکن
پرنیان گشت باغ و برزن و کوی.رودکی.
جهان شد پر از شادی و خواسته
در و بام هر برزن آراسته.فردوسی.
بی اندازه در...
برزن
[بَ زَ] (اِخ) نام قریه ای به مرو متصل به بزماقان. || نام قریهء دیگری به مرو متصل به باغ در دو فرسنگی مرو. (یادداشت مؤلف).
برزن
[بِ زَ] (اِ) تابه که از گل سازند و نان بر بالای آن پزند. (برهان) :
بر سفرهء سخای تو خورشید و مه دو نان
در مطبخ نوال تو افلاک برزن است.
قریع الدهر (از آنندراج).
بر سفرهء سخای تو خورشید و مه دو نان
در مطبخ نوال تو افلاک برزن است.
قریع الدهر (از آنندراج).