جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بذل: (تعداد کل: 2)
بذل
[بَ] (ع مص)(1) دادن چیزی را و جود کردن آن را. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). بخشیدن و عطا کردن. (از اقرب الموارد). دادن. (تاج المصادر بیهقی). بخشیدن. (المصادر زوزنی). دادن به طیب خاطر. (یادداشت مؤلف).
(1) - از باب نصر و ضرب. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
(1) - از باب نصر و ضرب. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
بذل
[بَ] (ع اِمص) دهش. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). عطا. (لغت نامهء تاریخ بیهقی) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). انعام و احسان. (ناظم الاطباء). جود. بخشش. داد. (یادداشت مؤلف) :
ببوی خلق بهار از خزان همی آرد
ببذل گنج خزان از بهار می سازد.خاقانی.
عدل او زهرهء ستم بشکافت
بذل او نافهء کرم بشکافت.خاقانی.
ملک...
ببوی خلق بهار از خزان همی آرد
ببذل گنج خزان از بهار می سازد.خاقانی.
عدل او زهرهء ستم بشکافت
بذل او نافهء کرم بشکافت.خاقانی.
ملک...