[بَ گُ هَ] (ص مرکب) مخفف بدگوهر. بداصل و بدذات. (از برهان قاطع) (از هفت قلزم) :
بدو گفت: این نزد بهرام بر
بگو ای سبک مایهء بدگهر.فردوسی.
مرا نام رستم کند زال زر
تو سگزی چرا خوانی ای بدگهر.فردوسی.
|| ناسره. ناخالص. پست و بی ارزش :
زین واسطه خاک بدگهر را
کان در شاهوار بینید.نظامی.
هیچ...