جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بالا: (تعداد کل: 5)
بالا
(ق، اِ) فراز. (فرهنگ اسدی). مقابل نشیب. بر. (هفت قلزم) (آنندراج). معال. (منتهی الارب). زبر. (برهان قاطع) (انجمن آرای ناصری). فوق. روی. (غیاث اللغات) (برهان) (هفت قلزم). مقابل زیر. مقابل پائین :
تو بر مایهء دانش خود مایست
که بالای هر دانشی دانشی است.فردوسی.
چون آب ز بالا بگراید سوی پستی
وز پست چو...
تو بر مایهء دانش خود مایست
که بالای هر دانشی دانشی است.فردوسی.
چون آب ز بالا بگراید سوی پستی
وز پست چو...
بالا
(اِ) اسب جنیبت. (برهان قاطع) (اسدی). اسب کوتل. (هفت قلزم). پالا. پالاده. اسب یدک. (فرهنگ شعوری). اسب کوتل. (غیاث اللغات) (ولف) :
ز شمشیر هندی به زرین نیام
ز بالای نامی به زرین ستام.فردوسی.
چو بشنید بهرام بالای خواست
همان جوشن خسروآرای خواست.
فردوسی.
چو او را پیاده بدان رزمگاه
بدیدند گردان توران سپاه
که پردخت ماند همی...
ز شمشیر هندی به زرین نیام
ز بالای نامی به زرین ستام.فردوسی.
چو بشنید بهرام بالای خواست
همان جوشن خسروآرای خواست.
فردوسی.
چو او را پیاده بدان رزمگاه
بدیدند گردان توران سپاه
که پردخت ماند همی...
بالا
(اِ) مأخوذ از سانسکریت، گیاه معطر. (ناظم الاطباء) :
هر گل بالا که دهد بوستان
بیشتری هست به هندوستان.
امیرخسرو (از رشیدی)(1).
(1) - اما رشیدی این شعر را شاهد معنای ملک خراسان آورده است.
هر گل بالا که دهد بوستان
بیشتری هست به هندوستان.
امیرخسرو (از رشیدی)(1).
(1) - اما رشیدی این شعر را شاهد معنای ملک خراسان آورده است.
بالا
(اِخ) از قرای مرو است و عجم آنرا کوالا نامند. (مرآت البلدان ج 1 ص161) (مراصد الاطلاع).
بالا
(اِخ) نام قصبه ایست در ولایت آنقره و در جنوب غربی آنقره واقع شده است. معادن سنگ مرمر آن ناحیه مشهور است. (از قاموس الاعلام ترکی).