جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بافت: (تعداد کل: 5)
بافت
(مص مرخم، اِمص) ماضی بافتن. نسج: ثوب جیدالجیله؛ نیکوبافت و نیکوریسمان. جدلاء؛ زره محکم بافت. (منتهی الارب). || (ن مف مرخم) مخفف بافته. منسوج. بافته شده(1). باف. (ناظم الاطباء): ارمنی بافت. خوش بافت. دست بافت.
- قالی بافت عراق یا کرمان؛ قالی که در کرمان یا عراق بافته شده باشد.
(1) -...
- قالی بافت عراق یا کرمان؛ قالی که در کرمان یا عراق بافته شده باشد.
(1) -...
بافت
(اِ) نسج. (لغات مصوبهء فرهنگستان). عضوی در بدن حیوان یا نبات که موظف به انجام دادن قسمتی از اعمال حیاتی موجود است. بافت از سلولهای مشابهی که از حیث ساختمان و دارا بودن وظایف با یکدیگر مشابه میباشند بوجود می آید، به مجموع سلول هائی که برای انجام دادن کار...
بافت
(اِخ) شهرکی است به کرمان، آبادان و با نعمت. (حدود العالم). در فرهنگ جغرافیایی ایران آمده است: بافت نام یکی از بخشهای شهرستان سیرجان و همچنین نام قصبهء مرکز بخش است. این بخش در خاور شهرستان سیرجان واقع و حدود و مشخصات آن بشرح زیر است: از شمال بخط الرأس...
بافت
(اِخ) قصبهء مرکزی بخش بافت از شهرستان سیرجان که در 122 هزارگزی خاوری سیرجان واقع شده و مشخصات جغرافیایی آن بشرح زیر است: طول از گرنویچ 56 درجه و 36 دقیقه، عرض از خط استوا 32 درجه و 17 دقیقه. ارتفاع از سطح دریا 2287 متر. مسافت نسبت بشهرهای مجاور...
بافت
(اِخ) رودی در اقطاع کرمان که از میان قصبهء بافت میگذرد.