بافت
(مص مرخم، اِمص) ماضی بافتن. نسج: ثوب جیدالجیله؛ نیکوبافت و نیکوریسمان. جدلاء؛ زره محکم بافت. (منتهی الارب). || (ن مف مرخم) مخفف بافته. منسوج. بافته شده(1). باف. (ناظم الاطباء): ارمنی بافت. خوش بافت. دست بافت.
- قالی بافت عراق یا کرمان؛ قالی که در کرمان یا عراق بافته شده باشد.
(1) - گذشته از اینکه حاصل مصدر و مصدر بمعنی اسم فاعل و اسم مفعول می آید ممکن است در بعض ترکیبات کلمه مرخم بافته باشد.
- قالی بافت عراق یا کرمان؛ قالی که در کرمان یا عراق بافته شده باشد.
(1) - گذشته از اینکه حاصل مصدر و مصدر بمعنی اسم فاعل و اسم مفعول می آید ممکن است در بعض ترکیبات کلمه مرخم بافته باشد.
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول
