جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه بادل: (تعداد کل: 3)

بادل

[دِ] (ص مرکب)(1) شجاع و دلاور و صاحبدل. (ناظم الاطباء). پردل. دلیر :
همه بتیغ گرفته ست وز شهان ستده ست
شهان بادل جنگ آور و بهوش و بهنگ.
فرخی.
پادشاه بادل و جگردار، بدو دست بر سر و روی شیر زد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص120).
و رجوع به «با» در همین لغت نامه...

بادل

[ ] (اِ) بهندی ابر را گویند. (فهرست مخزن الادویه).

بادل

[دِ] (اِخ) نام مبارزی هندی. (ناظم الاطباء).
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.