جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه باد: (تعداد کل: 7)
باد
(اِ)(1) هوایی که بجهت معینی تغییر مکان میدهد. هوایی که بسرعت بجهتی حرکت کند. ریح. ج، ریاح. ریحه. (منتهی الارب) (ترجمان القرآن). تُرهه. رکاب السحاب. اَوب. سُمَهی. سمهاء. واد: مُشتَکِره؛ باد سخت. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). سَیهَک، سَهوک، سَکینَه؛ باد تیزرو. هَراءَه؛ سخت سرد گردیدن باد. وَرهاء؛ باد تند و...
باد
[بادد] (ع اِ) اندرون ران. (مهذب الاسماء). اصل الفخذ. بیخ ران. درون ران. و منه حدیث ابن الزبیر: انه کان حسن الباد اذا رکب، و هما بادان. (منتهی الارب). درون ران. (ناظم الاطباء).
باد
(پسوند) مزید مؤخر امکنه: زیرباد. برباد. مجیرباد. دین باد. زیادباد. سایرباد. ابرقان باد. || مزید مؤخر اسماء و آن همان بد (پهلوی پت) است: آذرباد [ نام موبد ] . گل باد :
سپهبد گزین کرد گلباد را
چو گرسیوز و جهن و پولاد را.فردوسی.
سپهبد گزین کرد گلباد را
چو گرسیوز و جهن و پولاد را.فردوسی.
باد
(اِخ) دهکده ای است از اصفهان و بعضی گویند از قرای گلپایگانست. (مرآت البلدان ج 1 ص150). رجوع به باذ شود.
باد
(اِخ) نام قصبه ای است مرکز دهستان بادرود بخش نطنز شهرستان کاشان در 27هزارگزی شمال خاوری نطنز و 24هزارگزی خاور پل هنجن و راه شوسه واقع است. در دشت قرار دارد. هوایش معتدل است و دارای 4250 تن سکنه میباشد. آبش از رودخانهء هنجن است و 19 رشته قنات دارد....
باد
(اِخ) قریه ای سر راه بلخ: ... و در اواخر ماه مذکور بقریهء باد رسیدند در آن موضع بآداب و سنن عید فطر پرداختند. (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 397).
باد
(اِخ) (چشمهء...) صاحب مرآت البلدان آرد: در جبالبارز کرمان چشمه ای است که از او بخار متعفن خارج شود و آن چشمه را چشمهء باد مینامند. حیوانات از قبیل طیور و مار و هوام اگر از آنجا عبور کنند میمیرند. (مرآت البلدان ج 4 ص231).