جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ایمان: (تعداد کل: 4)
ایمان
[اَ] (ع اِ) جِ یمین. برکت ها و قوت ها. (از اقرب الموارد). برکتها و تواناییها. (منتهی الارب). || جِ یمین. سوگندها. (آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات) (از اقرب الموارد) :
من شکستم حرمت ایمان او
پس یمینم برد دادستان او.مولوی.
|| جِ یمین (سوی راست). (از اقرب الموارد) (منتهی الارب)....
من شکستم حرمت ایمان او
پس یمینم برد دادستان او.مولوی.
|| جِ یمین (سوی راست). (از اقرب الموارد) (منتهی الارب)....
ایمان
(ع مص) (از «ی م ن») به یمین درآمدن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). از جانب یمین آمدن. (ناظم الاطباء). || به سوی راست رفتن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج). از جانب راست آمدن: ایمن الرجل؛ از جانب راست آن مرد درآمد. (ناظم الاطباء).
ایمان
(ع مص) ائمان. اعتماد کردن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || زنهار دادن و بی بیم گردانیدن کسی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). در امن قرار دادن کسی را. (از اقرب الموارد). امن گردانیدن. (تاج المصادر بیهقی). ایمن گردانیدن. (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی) (غیاث اللغات). ||...