جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ای: (تعداد کل: 5)
ای
[اَ / اِ](1) (حرف ندا) کلمهء ندا مانند: ای برادر، ای خدا، ای آقا. (ناظم الاطباء). حرف نداست نحو: ای ربی. (منتهی الارب). کلمه ای که بدان کسی را خوانند :
ای طرفهء خوبان من ای شهرهء ری
گپ را به سر درک بکن پاک از می.رودکی.
ای مج کنون تو شعر من...
ای طرفهء خوبان من ای شهرهء ری
گپ را به سر درک بکن پاک از می.رودکی.
ای مج کنون تو شعر من...
ای
[اَ] (ع حرف تفسیر)برای تفسیر آید مانند: عندی عسجد؛ ای ذهب. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) : اما گونهء دیگر است از ساعتها او را معوج خوانند، ای کژ. (التفهیم). و یونانیان گفتند که کلب الجبار، ای شعرای یمانی برآید بدان روزها. (التفهیم). و منجمان آنرا سالها تربیت نام کنند، ای...
ای
(پسوند) ی. نشانهء نکره و وحدت در آخر کلمه ای که به «ه» غیرملفوظ ختم شود: خانه ای، کاشانه ای. (فرهنگ فارسی معین).
ای
(ع ق) حرف ایجاب به معنی نعم و یا سوگند آید مانند: ای والله. ای نعم والله. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).