جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه انگل: (تعداد کل: 2)
انگل
[اَ گَ] (اِ)(1) کسی را گویند که صحبت او مکروه طبیعت باشد. (برهان قاطع) (هفت قلزم). کسی که صبحت او مکروه طبیعت باشد و او در اختلاط و مصاحبت ابرام و اصرار نماید. (آنندراج) (از انجمن آرا). مرد ناشناس گستاخ. (ناظم الاطباء). سرخر. موی دماغ. طفیلی. سربار. (یادداشت مؤلف) :
دل...
دل...