جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه امیدواری: (تعداد کل: 1)
امیدواری
[اُمیدْ] (حامص مرکب)مقابل ناامیدی. (آنندراج). رجاء. ارتجاء. ترجی. ترجیه. (یادداشت مؤلف). امیدوار بودن. امید داشتن. (از فرهنگ فارسی معین). آرزومندی :
مجنون ز سر امیدواری
می کرد بسجده حق گزاری.نظامی.
عاشق چو شنید امیدواری
گفتا که بیار تا چه داری.نظامی.
کاری که ازو امید داری
باشد سبب امیدواری.نظامی.
عمر دگر بباید بعد از فراق ما را
کین عمر...
مجنون ز سر امیدواری
می کرد بسجده حق گزاری.نظامی.
عاشق چو شنید امیدواری
گفتا که بیار تا چه داری.نظامی.
کاری که ازو امید داری
باشد سبب امیدواری.نظامی.
عمر دگر بباید بعد از فراق ما را
کین عمر...