جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه املاک: (تعداد کل: 3)
املاک
[اِ] (ع مص) مُلک گردانیدن چیزی کسی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مالک چیزی گردانیدن. (غیاث اللغات). || پادشاه کردن کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). پادشاه کردن. (تاج المصادر بیهقی). || خمیر سخت و نیکو کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)....
املاک
[اَ] (ع اِ) جِ مَلْک و مَلِک. (از اقرب الموارد). پادشاهان. (آنندراج). || جِ مَلَک. (از اقرب الموارد). فرشتگان. (آنندراج) :
چون تو قوت داده ای املاک را
که بدرّانند این افلاک را.مولوی (مثنوی).
خاک آدم چونکه شد چالاک حق
پیش خاکش سر نهد املاک حق.
مولوی (مثنوی).
|| جِ مُلْک. (از اقرب الموارد). ملکها و...
چون تو قوت داده ای املاک را
که بدرّانند این افلاک را.مولوی (مثنوی).
خاک آدم چونکه شد چالاک حق
پیش خاکش سر نهد املاک حق.
مولوی (مثنوی).
|| جِ مُلْک. (از اقرب الموارد). ملکها و...
املاک
[ ] (اِخ) دهی است از بلوک جرهء فارس در دوفرسنگی شمال اشفایقان. (از فارسنامهء ناصری).