جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه امعاء: (تعداد کل: 2)
امعاء
[اَ] (ع اِ) جِ مَعی و مِعَی و مِعاء. روده ها. (از اقرب الموارد). اعفاج. (بحر الجواهر). رودگانیها(1). در حدیث است: ان المؤمن یأکل فی معاً واحداً و الکافر یأکل فی سبعه امعاء؛ یعنی ان المؤمن یأکل من وجه واحد و هوالحلال و الکافر یأکل من وجوه و لایبالی ما...
امعاء
[اِ] (ع مص) رسانیدن نخل رطب را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). دارای معو (خرمای رسیده) شدن نخله. (از اقرب الموارد).