امعاء
[اَ] (ع اِ) جِ مَعی و مِعَی و مِعاء. روده ها. (از اقرب الموارد). اعفاج. (بحر الجواهر). رودگانیها(1). در حدیث است: ان المؤمن یأکل فی معاً واحداً و الکافر یأکل فی سبعه امعاء؛ یعنی ان المؤمن یأکل من وجه واحد و هوالحلال و الکافر یأکل من وجوه و لایبالی ما اکل و من این اکل. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). در طب قدیم روده ها را به شش قسم تقسیم کرده اند سه علیا و سه سفلی. روده های علیا دقاق و رودهای سفلی غلاظ اند و شش روده بترتیب عبارتند از: اثنی عشر یا اثناعشری، صائم، دقیق (لفایفی)، اعور، قولون، اثناعشری یا مستقیم. که سه رودهء اول علیا (دقاق) و سه رودهء دوم سفلی (غلاظ)اند. (از خلاصه الحکمه، چ سنگی ص200 ببعد) :
چند از نعیم سبعهء الوان چو کافران
کار جحیم سبعه ز امعا برآورم.خاقانی.
گاوی پیش او بکشتند و از گوشت او کباب کردند او در تناول آن اسراف کرد. چند ساغر سنگی بر عقب آن باز خورد و امعاء او برهم پیچید و المی سخت آغاز نهاد و در آن الم جان سپرد. (ترجمهء تاریخ یمینی). و رجوع به آنندراج و معی و روده شود.
- امعاء الارض؛ کالیهای هر آبراهه که از زمین پست بسوی آبراههء دیگر رود یا زمین نرم میان دو زمین درشت. (ناظم الاطباء).
- || آب تک؛ جای ایستادن آب در قعر. (ناظم الاطباء).
- امعاء و احشا؛ روده ها و آنچه در درون شکم است. اعضای آدمی که در درون شکم است و رجوع به قانون ابن سینا و روده شود.
- قروح الامعاء؛ ریش رودگانی. (یادداشت مؤلف).
.
(فرانسوی)
(1) - Les intestins
چند از نعیم سبعهء الوان چو کافران
کار جحیم سبعه ز امعا برآورم.خاقانی.
گاوی پیش او بکشتند و از گوشت او کباب کردند او در تناول آن اسراف کرد. چند ساغر سنگی بر عقب آن باز خورد و امعاء او برهم پیچید و المی سخت آغاز نهاد و در آن الم جان سپرد. (ترجمهء تاریخ یمینی). و رجوع به آنندراج و معی و روده شود.
- امعاء الارض؛ کالیهای هر آبراهه که از زمین پست بسوی آبراههء دیگر رود یا زمین نرم میان دو زمین درشت. (ناظم الاطباء).
- || آب تک؛ جای ایستادن آب در قعر. (ناظم الاطباء).
- امعاء و احشا؛ روده ها و آنچه در درون شکم است. اعضای آدمی که در درون شکم است و رجوع به قانون ابن سینا و روده شود.
- قروح الامعاء؛ ریش رودگانی. (یادداشت مؤلف).
.
(فرانسوی)
(1) - Les intestins