جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه امراء: (تعداد کل: 3)
امراء
[اُ مَ] (ع اِ) جِ امیر. رجوع به امرا شود.
امراء
[اَ] (اِخ) شهری است از نواحی یمن در بلوک سخان. (از معجم البلدان).
امراء
[اِ] (ع مص) گوارد گردیدن طعام. (منتهی الارب). بگوارانیدن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی). گوارا گردیدن طعام. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). گواراتر شدن طعام. (آنندراج)(1). بسیارشیر شدن ناقه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). فروگذاشتن اشتر شیر را. (تاج المصادر بیهقی). بسیار شیر دادن ناقه. (از اقرب الموارد)(2).
(1) - به...
(1) - به...