امراء
[اِ] (ع مص) گوارد گردیدن طعام. (منتهی الارب). بگوارانیدن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی). گوارا گردیدن طعام. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). گواراتر شدن طعام. (آنندراج)(1). بسیارشیر شدن ناقه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). فروگذاشتن اشتر شیر را. (تاج المصادر بیهقی). بسیار شیر دادن ناقه. (از اقرب الموارد)(2).
(1) - به این معنی مهموز اللام است. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء).
(2) - به این معنی ناقص یایی است. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء).
(1) - به این معنی مهموز اللام است. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء).
(2) - به این معنی ناقص یایی است. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء).