جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه امر: (تعداد کل: 10)
امر
[اَ] (ع مص) فرمودن. (مصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) (ترجمان علامه ترتیب عادل) (آنندراج) (فرهنگ فارسی معین). ضد نهی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). دستور دادن. (فرهنگ فارسی معین).
امر
[اَ] (ع اِ) فرمان. (منتهی الارب) (کشاف اصطلاحات الفنون) (مهذب الاسماء) (ترجمان علامه ترتیب عادل) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (مؤید الفضلاء). حکم. (غیاث اللغات) (فرهنگ فارسی معین). فرمایش. (فرهنگ فارسی معین). ج، اوامر. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (فرهنگ فارسی معین) :
گفتم به امر ایزد مأمور گشت خلق
گفتا به امر باشد مأمور و...
گفتم به امر ایزد مأمور گشت خلق
گفتا به امر باشد مأمور و...
امر
[اَ مَ] (ع اِ) جِ اَمَرَه. پشته ها. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). || نشانه ها که در راه گذارند از سنگ و جز آن. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب) (از مراصد الاطلاع) (از مؤید الفضلاء). و رجوع به امره شود.
امر
[اَ مِ] (ع ص) برکت یافته در مال و نسل. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب).
امر
[اِ] (ع ص) زشت و شگفت. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و از آن است: جئت شیئاً امراً؛ ای منکراً او عجیباً. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب). عجب. (ترجمان ترتیب عادل). عجیب و سخت. (مؤید الفضلاء). || کار بزرگ. (ترجمان ترتیب عادل).
امر
[اِمْ مَ] (ع ص) مرد سست رای و فرمانبردار هرکس. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و از آن است: من یطع امره لایأکل ثمره. (از اقرب الموارد).
امر
[اَ مَرر] (ع ن تف) تلخ تر. (منتهی الارب) (ترجمان ترتیب عادل) (مهذب الاسماء) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). مقابل احلی. و قول خداوند است و الساعه ادهی و امر؛ قیامت فضیح تر و تلخ تر است. (ناظم الاطباء). || محکم کارتر. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). گویند:...
امر
[اِمْ مَ] (ع اِ) برهء خرد. مؤنث آن امره است. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). || شی ء. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء). گویند ما له امر و لا امره؛ نیست او را چیزی. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)....
امر
[اَ مَ] (ع اِ) کسی. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). و از آن است: ما بالدار امر؛ کسی در خانه نیست. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء).
امر
[اَ مَ] (اِخ) موضعی است به دیار غطفان. (از مراصدالاطلاع) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).