جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه امد: (تعداد کل: 4)
امد
[اَ] (هزوارش، اِ) هزوارش امد(1) یا امد(2)پهلوی، همو(3) بمعنی همیشه، الی الابد. در عربی بمعنی غایت و منتهی شی ء و اجل است. (حاشیهء برهان قاطع چ معین). هنگام. (برهان قاطع) (انجمن آرا) (آنندراج) (شعوری) (ناظم الاطباء). زمان. (برهان قاطع) (شعوری) (آنندراج) (ناظم الاطباء). موسم. (برهان قاطع). (ناظم الاطباء). وقت....
امد
[اَ مَ] (ع اِ) غایت. (اقرب الموارد) (فرهنگ فارسی معین). غایت و منتها. (ناظم الاطباء). غایت مدت. (آنندراج). نهایت. (فرهنگ فارسی معین) (آنندراج). فرجام. پایان. (فرهنگ فارسی معین). پایان کار. (ترجمان علامه ترتیب عادل). امد مأمود؛ غایت منتهی الیه. (ناظم الاطباء). ج، آماد. (ناظم الاطباء). || اجل. (فرهنگ فارسی معین)....
امد
[اَ مَدْ د] (ع ن تف) کشیده تر و درازتر. (ناظم الاطباء).