جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه افراط: (تعداد کل: 4)
افراط
[اِ] (ع مص) فرمودن کسی را کار مالایطاق. || سبقت و مبادرت نمودن در برآوردن شمشیر از نیام. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || شتابانیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (ترجمان القرآن عادل بن علی). شتاب کردن. (آنندراج) (تاج المصادر بیهقی). شتابانیدن. (المصادر زوزنی). || فراموش نمودن کاری را. (منتهی الارب) (ناظم...
افراط
[اَ] (ع اِ) جِ فَرط، کوه خرد یا سر پشته و نشان و علامت راه و جز آن. (منتهی الارب) (آنندراج). اَفرُط. (منتهی الارب). || جِ فُرُط، اسب تیزگذارنده از اسبان و اسب شتاب رو و پشته و بلندی. (منتهی الارب) (آنندراج). اَفرُط. (منتهی الارب).
- افراط الصباح؛ اوائل صبح. (منتهی...
- افراط الصباح؛ اوائل صبح. (منتهی...
افراط
[ ] (اِمص) آمیختن باشد ظاهراً لغتی است محلی و تنها در حاشیه فرهنگ اسدی خطی نخجوانی مضبوط است. (لغت فرس اسدی ص 227).
افراط
[اِ] (اِخ) اهل...، فرقی از شیعه که بعضی از ائمهء خود را بخداوند تعالی مانند میکنند و آنان را غلو نیز گویند. (از خاندان نوبختی ص 250). و رجوع به همین کتاب ذیل کلمهء غالیه شود.