جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه اصفهانی: (تعداد کل: 79)
اصفهانی
[اِ فَ] (ص نسبی، اِ) اصبهانی. منسوب به اصفهان. رجوع به اصفهان و اصبهانی شود. || قسمی کاغذ. (یادداشت مؤلف).
اصفهانی
[اِ فَ] (اِخ) ابراهیم بن محمد اصفهانی. رجوع به ثقفی و ابراهیم بن محمد ثقفی شود.
اصفهانی
[اِ فَ] (اِخ)(1) ابوالثناء شمس الدین محمود. رجوع به ابوالثناء شود.
(1) - بجای شرح حال بزرگان اصفهان در قسمت اصفهان، گروهی از ناموران آن شهر ذیل اصبهانی و اصفهانی آمده است.
(1) - بجای شرح حال بزرگان اصفهان در قسمت اصفهان، گروهی از ناموران آن شهر ذیل اصبهانی و اصفهانی آمده است.
اصفهانی
[اِ فَ] (اِخ) ابوحامد محمد بن محمودبن محمد بن عبدالکافی اصولی شمس الدین اصفهانی شافعی. (616 - 688 ه . ق.). نزیل مصر بود و در مصر درگذشت. او راست: الجامع بین التفسیر الکبیر و الکشاف. الحکمه الرشیدیه. الحکمه المنیعه. شرح المفصل، از فخر رازی در اصول. غایه المطلب، در...
اصفهانی
[اِ فَ] (اِخ) ابوربیعه مموله یا ممویه. رجوع به اصبهانی شود.
اصفهانی
[اِ فَ] (اِخ) رجوع به ابوسعید (شیخ ...) اصفهانی شود.
اصفهانی
[اِ فَ] (اِخ) ابوشجاع احمدبن حسین بن احمد امام فقیه حبر قاضی شهاب الدین ابوالطیب اصفهانی شافعی. (533 - 593 ه . ق.). مؤلف غایه الاختصار در فقه و شرح اقناع ماوردی. غایه الاختصار یا التقریب وی مختصری در فقه برحسب مذهب شافعی است که در بمبئی بسال 1297 ه...
اصفهانی
[اِ فَ] (اِخ) ابوشجاع زاهربن رستم بن ابی الرجاء. از مردم اصفهان بود و در بغداد پرورش یافت و مدتی مجاور مکه بود، آنگاه به بغداد بازگشت و بسال 607 ه . ق. در آن شهر درگذشت. او راست: نزهه الناصر. (از اسماءالمؤلفین ج1 ستون 372). و رجوع به ابوشجاع...
اصفهانی
[اِ فَ] (اِخ) ابوطالب بن حاج محمد تبریزی اصفهانی. (1165 - 1221 ه . ق.). ادیب شیعه که بهند سفر کرد و در کلکته درگذشت. او راست: خلاصه الافکار در تذکرهء شعرا بزبان فارسی در مجلدی بزرگ. رساله ای در علم اخلاق بفارسی. الکافی فی علمی العروض والقوافی بفارسی. لب...
اصفهانی
[اِ فَ] (اِخ) ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن غالب اصفهانی. رجوع به ابوعبدالله باح و باح شود.
اصفهانی
[اِ فَ] (اِخ) ابوعبدالله محمد بن قوام السنه... رجوع به اصبهانی شود.
اصفهانی
[اِ فَ] (اِخ) ابوعلی حسن بن عبدالله اصفهانی. ببغداد رفت و از همان دانشمندان که ابوحنیفهء دینوری علم فراگرفت، اخذ دانش کرد. از اوست: کتاب الرد علی الشعراء. کتاب المنطق. کتاب علل النحو. کتاب المختصر در نحو. کتاب الصفات. کتاب الهشاشه والبشاشه. کتاب التسمیه. کتاب شرح کتاب المعانی للباهلی. کتاب...
اصفهانی
[اِ فَ] (اِخ) ابوعیسی اصفهانی جعفربن یعقوب، ابوعیسی حکیم اصفهانی. او راست: اسفار آدم علیه الصلاه و السلام. تاریخ وفات او معلوم نیست. (از اسماءالمؤلفین ج1 ستون 252). و رجوع به ابوعیسی و جعفر شود.
اصفهانی
[اِ فَ] (اِخ) ابوالفتح بن حسین بن محمد بن احمد اصفهانی علوی. صاحب ذخیرهء خوارزمشاهی و الخفیه العلائیه معاصر سلطان علاءالدین تکش خوارزمشاه بود و خفی علایی بدو منسوبست. (از تاریخ گزیده ص82).
اصفهانی
[اِ فَ] (اِخ) ابوالفرج. رجوع به ابوالفرج اصفهانی شود.
اصفهانی
[اِ فَ] (اِخ) ابوالقاسم اسماعیل بن محمد افضل اصفهانی. او راست تصانیف مشهوری. (از تاریخ گزیده ص803). رجوع به اسماعیل شود.
اصفهانی
[اِ فَ] (اِخ) ابوالقاسم حسین بن محمد(بن مفضل)بن محمد، معروف به راغب اصفهانی (متوفای 502 ه . ق.) که سیوطی وی را مفضل بن محمد راغب اصفهانی نامیده است، از لغویان و ادیبان و محدثان بود و در اخلاق و حکمت و کلام و تفسیر نیز دست داشت. او راست:...
اصفهانی
[اِ فَ] (اِخ) ابومسلم محمد بن بحر. رجوع به اصبهانی محمد بن علی بن مهر... شود.
اصفهانی
[اِ فَ] (اِخ) ابوالمنذر نعمان بن عبدالسلام. رجوع به اصبهانی و ابوالمنذر، و حبیب السیر چ قدیم ج1 ص279 شود.
اصفهانی
[اِ فَ] (اِخ) ابومنصور حسین بن طاهربن زید. رجوع به ابومنصور اصفهانی شود.