جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه اسماعیلی: (تعداد کل: 8)
اسماعیلی
[اِ] (اِخ) ابومعمربن ابی سعیدبن ابی بکر. وی شرف نفس را با شرف طبع و کرم ادب را با کرم نسب جمع داشت و در فقه مستولی و در شعر نیکوتصرف بود چندانکه صاحب بن عباد در وصف قصیده ای که ازو رسیده بود فصلی به پدر او ابوسعید نوشت...
اسماعیلی
[اِ] (اِخ) یا اسماعیل نام انگشتری زمردین مشهور. ابوریحان در الجماهر آرد: «و وهب [المهدی] للرشید الخاتم المعروف باسماعیل(1) من زمرده لم یر مثلها و فیها ثقبه و طلب لها سنین ما یشابها لیسد تلک الثقبه به حتی وجده بعد حین و عمل ما یهندم فیها و احضر الصواغ و...
اسماعیلی
[اِ] (اِخ) او راست: کتاب الصحابه. (کشف الظنون).
اسماعیلی
[اِ] (اِخ) محدث است. رجوع به تاریخ الخلفاء سیوطی چ 1351 ص 49، 69 و 275 شود.
اسماعیلی
[اِ] (اِخ) رجوع به حسن بن صباح و اعلام زرکلی شود.
اسماعیلی
[اِ] (اِخ) دهی از دهستان ایوان بخش گیلان شهرستان اسلام آباد غرب. 7000 گزی شمال باختری جوزر، کنار شوسهء اسلام آباد غرب به ایلام. دشت. سردسیر. سکنه 250 تن. شیعه. زبان: کردی، فارسی. آب از رودخانهء گنگر. محصول: غلات، برنج، توتون، لبنیات، حبوبات. شغل: زراعت و گله داری. چادرنشین هستند....
اسماعیلی
[اِ] (اِخ) احمدبن ابراهیم بن اسماعیل. حافظ. از مردم گرگان. متوفی بسال 371 ه . ق. او راست: مستخرج. و معجم. و مسند در حدیث. (اعلام زرکلی ج 1 ص 30).