جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه اسلاف: (تعداد کل: 2)
اسلاف
[اَ] (ع اِ) جِ سَلَف. پدران پیشین. قدماء. اقدمین. پیشینگان. (غیاث). گذشتگان. (زمخشری). درگذشتگان. مقابل اخلاف :
گرچه اسلاف من بزرگانند
هر یک اندر هنر همه استاد.مسعودسعد.
با خود گفتم اگر بردین اسلاف بی ایقان و تیقن ثبات کنم همچون آن جادو باشم که بر آن نابکاری مواظبت مینماید. (کلیله و دمنه). نشاید...
گرچه اسلاف من بزرگانند
هر یک اندر هنر همه استاد.مسعودسعد.
با خود گفتم اگر بردین اسلاف بی ایقان و تیقن ثبات کنم همچون آن جادو باشم که بر آن نابکاری مواظبت مینماید. (کلیله و دمنه). نشاید...