جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه استهزاء: (تعداد کل: 1)
استهزاء
[اِ تِ] (ع مص) خندستانی. (مجمل اللغه). خندستانی کردن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). بر کسی خندیدن. تمسخر کردن. (غیاث). جمز. ریشخند کردن. ریشخند. تهکم. طنز. فسوس. افسوس. فسوس کردن. (منتهی الارب). فسوس داشتن. دست انداختن. سخریه. سخریه کردن. فسوسیدن : انما نحن مستهزؤن. (قرآن 2/14)؛ ما فسوس میداشتیم. (تفسیر ابوالفتوح...