[اَ] (ع اِ) جِ سبب. مایه ها. سِلعه. (منتهی الارب). حماله. جامل. (منتهی الارب). رسن ها. اواخی. پیوندها. اطراف. درها. (وطواط). وسایل. ساز. برگ. لوازم. آلات. همهء چیزهای غیرخوردنی :
همه مال و اسباب و این زیب و فر
کنیزان مه روی با تاج زر.فردوسی.
و از جملهء اسباب و تجمل او دوازده...